
شما به مناسبت روز دانشجو برای سخنرانی به دانشگاه رازی کرمانشاه دعوت شده بودید. گویا در آن نشست گروهی از دانشجویان انتقادی دست به اعتراض زدند و کوتاه زمانی جلسه را از مدار خارج کردند. رفتارهای انتقادی و اعتراضی چندی است که در بین دانشجویان بیشتر شده، این گروهها در اکثر موارد از داشتن مجوز برای تشکلیابی محروم بودهاند و به این ترتیب کاملاً منطقی است که گاهی رفتارهایی ناپخته از خود بروز دهند. اما اگر بتوان باب گفتوگو بین الیتهایی چون شما با این بخش از بدنه دانشجویی را به وجود آورد قطعاً خالی از فایده نخواهد بود. نظر شما چیست؟
تعدادی از جمع پرشمار دانشجویان منتقد در دانشگاه رازی کرمانشاه در آغاز جلسهای که به مناسبت روز دانشجو برگزار شد به من گفتند قصد دارند در ابتدا و میانه و پایان سخنان من شعارهایی را در حمایت از معلمان و کارگران سر دهند. من تأکید کردم که در این خصوص هیچ نوع دخالتی نمیکنم اما از آنان میخواهم که در بین سخنان من شعاری سر ندهند و اجازه دهند جریان استدلالی که میخواهم عرضه کنم دچار وقفه نشود. پذیرفتند و همانطور که وعده داده بودند قبل از شروع سخنان من شعارهای موردنظرشان را به مدت چند دقیقه در سالن سر دادند. در پایان سخنرانی من نیز دوباره شروع کردند به سر دادن شعارهایشان. اما تصور میکنم شعارها تا مدتی طولانی در حدی ادامه یافت که آدم دچار چنین تصوری میشد که انگار قرار نیست اجازه دهند صحبتهای دومین سخنران آغاز شود. نمیدانم چنین قصدی داشتند یا خیر. شخصاً با طولانیشدن مدت شعارها پیش از آغاز سخنرانی دومین سخنران موافق نبودم. برگزارکنندگان به من گفته بودند قرار است بعد از سخنان سخنرانان به حضار نیز وقتی برای ایراد سخنانشان تخصیص داده شود. من نیز تأکید داشتم که اجازه سخن گفتن فقط به سخنرانها منحصر نباشد و به حضار نیز وقتی کافی برای بیان دیدگاههاشان داده شود. شاید بهتر بود دانشجویان قدری صبر میکردند و سخنانشان را مشخصاً در وقتی که برایشان در نظر گرفته شده بود عرضه میکردند. اما شاید هم من در اثر عدم حضور چندین ساله در دانشگاهها شناخت دقیقی از وضعیت دانشگاه ندارم و چهبسا دانشجویان در اثر تجربههای قبلی به وعدههای تریبون آزاد چندان اعتماد ندارند. من نمیتوانم در این زمینه داوری بکنم. درهرحال، دومین سخنران نیز ولو قدری دیرتر سخنان خود را مطرح کرد و بحث خیلی خوبی را پیش کشید که متأسفانه یکی از مسائل مبتلابه دانشجویان ما در همه سالهای گذشته بوده است.
آقای مالجو شما به عنوان استاد دانشگاه، تجربه گستردهای در مواجه شدن با دانشجویان دارید. با توجه به گرایشات نظری شما، روبهرو شدن با دانشجویانی که متأثر از جریانهای انتقادی هستند نیز امری روزانه به حساب میآید. آیا گاهی پیش میآید که در کلاسهای خود با توجه به زمینه و بستر مخاطبانتان، توضیحاتی را مضاف بر موضوع بحث، مطرح کنید تا از اشتباهات متداولی که احتمال دارد برای مخاطب به وجود بیاید، جلوگیری شود؟
من البته استاد دانشگاه نیستم. یعنی گرچه طی دورهای ده ساله به چند دانشگاه برای عضویت در هیئت علمی درخواست دادم اما در اثر تصمیمهایی که بیرون دانشگاهها اتخاذ میشد نهایتاً درخواستم را هیچ دانشگاهی نپذیرفت. تقریباً از نه سال پیش به این سو نیز در هیچ دانشگاهی تدریس نکردهام. اینها را میگویم نه برای این که از وضعیت خودم گفته باشم. میگویم تا تأکید کنم دانشجویانی که گرایشهای انتقادی دارند در چارچوب قواعد کنونی بازی از برخی جهتها بخشی از محذوفان محسوب میشوند و لابد در آینده نیز حدوداً تقدیری چون امثال من خواهند داشت. همین امروز نیز چنین دانشجویانی از خیلی از امتیازهایی نابرخوردارند که برای آن دسته از همتایانشان که گرایشهای انتقادی ندارند به رسمیت شناخته میشود. بنابراین عصبانیت گاهبهگاه چنین دانشجویانی قابلفهم است.
با توجه به شناختی که از شما داریم، احتمالاً شما در عین همدلی با این گونه اعتراضات در برخی از موارد نقد و نظراتی دارید. منظورم تلاش برای تعمیق شناخت و فراتر رفتن از تعمیم نظریاتی است که لزوماً تعمیمپذیر نیستد. آیا موافقاید؟
شخصاً با محتوای بخش اعظم شعارهای این دانشجویان بهتمامی همدلی داشتم، هرچند مسلماً نه با آن شعارهایی که حول محور مرگ این یا آن شخصیت سیاسی میچرخید. آرزومندم سرانجام روزی برسد که شعار مرگ بر این و آن از دایره کلام سیاسی همه ما حذف شود. بههرحال این نوع دانشجویانی که گرایشهای انتقادی دارند همواره ناگزیر بودهاند فقط در سایه تشکلهای رسمی در دانشگاهها اعلام حضور و اظهار نظر کنند. ازاینرو وقتی بر سر این یا آن موضوع با تشکلهای بهرسمیتشناختهشده همدلی ندارند چهبسا اختلافنظرهاشان در جامه نوعی اخلال در جلسهها جلوه کند. اگر فضا به گونهای بود که آنان نیز میتوانستند جلسههایی با مدعوان و مدیریت مطلوب خودشان برگزار کنند قطعاً رفتارشان نیز جلوهای دگرگون مییافت. میخواهم بگویم اگر گمان بر این است که برخی جنبههای رفتارِ دانشجویانِ انتقادی اصولاً غلط است باید در نظر داشته باشیم که این رفتارهای غلط احتمالاً واکنشهایی غلطاند به شرایطی یقیناًً غلط. اگر چنین باشد باید بگویم واکنش غلط به شرایط غلط درواقع غلطی مضاعف است. چنانچه درباره تغییر رفتارهای غلط به دنبال چاره هستیم، قطعاً باید درباره تغییر شرایط غلط بهمراتب بیشتر چارهاندیشی کنیم.