ده نکته پیرامون تجاوز نظامی دولت روسیه به اوکراین / علی افشاری 

۱- ولادیمیر پوتین همانگونه که صدای لرزانش در ویدئوی تهدیدآمیزش مشخص بود در رویکردی واکنشی دست به قمار بزرگی زده‌است. جنگ با اوکراین و تصرف آن برای ارتشی که منابع آن چندین برابر به لحاظ نفرات، تجهیزات و لجستیک است، امر دشواری نیست اما خروج از آن آسان نیست. پوتین تجارب اشغال افغانستان و حمله به مجارستان و چکسلواکی در شوروی سابق را از یاد برده‌است که در نهایت فروپاشی شوروی را اجتناب‌ناپذیر کرد. پوتین زمانی آن اقدامات را خطاهایی بزرگ خوانده بود و در عین حال فروپاشی شوروی را تراژدی بزرگ روسیه نامیده بود اما خود مرتکب همان خطا شده است. اقتصاد شکننده و متوسط روسیه کشش این جاه‌طلبی را ندارد.۲- دعاوی پوتین در مورد دفاعی و ناگزیر بودن حمله و دفع خطر بزرگ برای روسیه توجیهات ناموجه هستند. هیچ خطری روسیه را تهدید نمی‌کرد. اوکراین در شرایطی نبود که به ناتو بپیوندد. جمهوری‌های سابق شوروی که طبق توافق سال ۱۹۹۴ از آن جدا شدند همه در معرض خطر بازسازی اقتدار شوروی سابق و فعال شدن دوباره غول کشورگشایی روسیه قرار گرفته‌اند. اقدام پوتین که بعد از استالین قدرتمندترین حاکم روسیه بعد از سقوط امپراطوری تزار است حالت تهاجمی داشته و برنامه بلندپروازانه تغییر نقشه امنیتی اروپا را دنبال می‌کند. ۳- امروز در دنیا مخالفت با کشورگشایی بی‌رحمانه و متوهمانه پوتین یک مسئولیت اخلاقی، انسانی و جهانی است. پوتین از خطرناکترین زمامداران کنونی دنیا است که مدنیت، صلح و اصول انسانی را مورد تهدید جدی قرار داده است. شکلگیری ائتلاف جهان آزاد بر علیه کشورگشایی پوتین و فاشیسم روسی ضرورت دارد.۴- اقدام تجاوزگرایانه و مغایر با قوانین بین‌المللی و منشور ملل متحد دولت روسیه و نقض تمامیت ارضی و حاکمیت ملی اوکراین در نگاهی ژرف‌کاوانه اعلام جنگ علیه دمکراسی و ارزش‌های حقوق بشری است. حاکمیت کنونی روسیه نقطه تداخل اقتدارگرایی سیاسی، تبعیض و فساد سیستماتیک با تقویت ناسیونالیسم تهاجمی است. شباهت‌های درخور زیادی بین پوتین و هیتلر وجود دارد. اگرچه پوتین و حلقه نزدیکانش ایدئولوژی جهان‌شمول ندارند اما در ناسیونالیسم تهاجمی و برتری طلبی روسی بر اروپا و جهان با فاشیسم اشتراک گفتمانی و سیاسی دارند. ۵- غرب در مواجه با اقدامات تجاوزگرایانه و ارتجاعی روسیه در بازسازی نظم پیشاجنگ سرد روسیه در هنگام مداخله در گرجستان، اوکراین و سوریه ضعیف عمل کرد. دولت اوباما در آن مقطع باید با مجازات‌های سنگین توسعه‌طلبی پوتین را در گام‌های اولیه خنثی می‌کرد. البته آسیب‌پذیری اروپا و خوشبینی رهبران کشورهای آلمان وفرانسه نیز در تشدید برخورد تهاجمی پوتین نیز اثرگذار بود. در مقطع فعلی عملکرد دولت بایدن مثبت و قابل دفاع است. او توانست شکافی که در ناتو در دوره ریاست جمهوری ترامپ ایجاد شده بود را ترمیم کند و به موضعگیری واحد سوق دهد. تمامی تحرکات ارتش روسیه را در جنگ اطلاعاتی فاش کرده و اجازه سوء استفاده به پوتین برای اطلاعات گمراه‌کننده و عملیات دروغین نداد. الان اروپا باز به طور نسبی در موقعیت اتخاذ واکنش محکم به توسعه‌طلبی پوتین قرار ندارد اما به شکلی آشکارا قدرتمندتر و مصمم‌تر از گذشته در اندیشه مهار پوتین است. منتهی باید توجه داشت که مقابله نظامی با ارتش روسیه با توجه به برخورداری آن از سلاح‌های کشتار جمعی عملی با ریسک‌های بزرگ است که مشکلات را بیشتر می‌کند. ۶- اقدام تهاجمی و تجاوزگرایانه پوتین بر خلاف محاسبات و دعاوی او ناتو را در موقعیت قدرتمندتری قرار داده و پیوستن به این اتحادیه نظامی را برای کشورهای پیرامونی روسیه و اروپای شرقی توجیه‌پذیر کرده‌است. اگر اوکراین عضو ناتو بود روسیه نمی‌توانست اینگونه بی‌محابا به ان حمله کند. البته اوکراین با در نظر گرفتن بافت متنوع جمعیتی و موقعیت ژئوپلتیک مصلحتش در عدم پیوستن به ناتو بود اما اگر وضعیت فعلی باقی بماند و مناطق شرقی این کشور که اکثریت ساکنان آنها روس‌تبار هستند با مداخله نظامی روسیه و بر خلاف روال‌های حقوقی به صورت نامشروع جدا شوند، آنگاه برای بخش غربی و مرکزی این کشور چاره‌ای جز اتحاد استراتژیک با غرب باقی نمی‌ماند. در واقع تصمیم پوتین به شیوه‌ای معکوس به نفع پیوستن اوکراین به ناتو در افکار عمومی اوکراین انجامیده است. ۷- هنوز برنامه نهایی پوتین مشخص نیست اما به احتمال زیاد وی به سمت سرنگونی دولت «ولادیمیر زلنسکی» در اوکراین و بر سر کار اوردن یک دولت دست‌نشانده و تثبیت استقلال جمهوری‌های خودخوانده «دنتسک» و «لوهانسک» حرکت می‌کند. خواسته‌های وی بین نگاه حداقلی در ایجاد منطقه حائل درمرزهای غربی روسیه با ناتو و نگاه حداکثری الحاق کامل اوکراین به منطقه نفوذ روسیه در نوسان است. ارتش اوکراین در جنگ متعارف توانایی ایستادگی ندارد اما ان چیزی که دولت روسیه دست کم گرفته است مقاومت مردمی و روش‌های جنگی پارتیزانی و نامنظم است که در میان مدت ارتش روسیه را زمینگیر می‌کند. سیاست‌های پوتین باعث شده تا جو ضد روسی در اوکراین به اوج رسیده و زمینه برای پذیرش اقدامات گروه‌های تندروی اوکراینی در اعمال خشونت علیه اتباع روسی مساعد شود. ۸- تحریم‌های غرب و کشورهای همسو چون کره‌جنوبی و ژاپن برای اقتصاد روسیه سنگین خواهد بود آنها با فشارهای بی‌سابقه‌ای مواجه می‌شوند. در این میان آسیب‌پذیرترین بخش حاکمیت روسیه الیگارش‌ها هستند که اموال زیادی در اروپا و امریکا دارند. مصادره اموال آنها و جلوگیری از فعالیت‌های تجاری آنها مشکلاتی را در بلوک قدرت روسیه ایجاد می‌کند. دولت روسیه بر خلاف ادعاهای ظاهری کارت‌های چندانی برای خنثی کردن فشار اقتصادی غرب ندارد. ۹- اعتراضات در داخل روسیه اعم از توده مردم، روشنفکران و سلبریتی‌ها نسبت به جنگ با اوکراین ورای پیشبینی‌ها بوده‌است. اطلاعیه دادگستری روسیه در تهدید مخالفان نشانگر موقعیت متزلزل کشورگشایی پوتین در جامعه روسیه است. صحت این ادعا که اکثریت مردم روسیه تحت تاثیر ناسیونالیسم روسی پشتیبان تصمیمات پوتین هستند زیر سئوال رفته‌است. پوتین نماینده مردم روسیه نیست بلکه نماینده الیگارش‌های فاسد و باندهای امنیتی باقی‌مانده از کا‌گ‌ب است. او با سرکوب‌، زندان، ترور و تخریب توانسته حکومت نامشروعش را حفظ کند. مهار توسعه‌طلبی پوتین در سطوح راهبردی، نظامی و اقتصادی نیاز به مکمل حمایت موثر از اپوزیسیون دمکراسی‌خواه روسیه دارد.۱۰- شرایط امروز دنیا در سطحی کوچکتر مشابه رکود دمکراسی‌ها بعد از جنگ جهانی اول است که منجر به رشد فاشیسم و کمونیسم در اروپا شد. حمله کنونی پوتین به دمکراسی و صلح جهانی در نهایت فرجامی مشابه هیتلر و شوروی سابق خواهد داشت. این تهدید فرصتی برای رشد دموکراسی‌ها و خروج از رکود خواهد شد.

Share